کیاناکیانا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان

کیانا جان چهار ماهه شدی

دختر عزیزم امروز پنج شنبه هست و طبق قرار باید چهار ماهه شدنت را با واکسن شروع کنی  اینم عکس چهار ماهگی دختر نازم (وزنت  6700 هست  با قد 63  سانتی متر)  امروز صبح ساعت شش از خواب بیدار شدی و من و بابایی تا ساعت هشت باهات بازی کردیم بعد بهت 12 قطره استامینوفون دادم. و با بابایی و مامانی و مادر مرضیه شما را بردیم بهداشت (پایگاه استقلال) از وقتی وارد شدیم ناآرومی می کردی انگار می دونستی قراره واکسنت بزنن. رو تخت خوابوندمت و پاهاتو گرفتم که خانوم دکتر واکسنت رو زد و دخترم کلی گریه کرد اومدیم خونه و سریع حوله سرد بابایی روی پات گذاشت و خوابیدی. که تا 24 ساعت حوله سردت کردیم به علاوه هر 4 ساعت هم...
30 دی 1395

گرفتن وسایلت

خانوم خانوما چند روزی هست که وقتی اسباب بازی و یا وسیله جدید رو به طرفت می آوریم شما خانوم ناز با نگاه کردن و یه شناخت اولیه سریع دستات رو به سمتش می بری و از دستمون می گیریش  و می بری به سمت دهانت.  سیر تکاملی گرفتن جغجغه از دست مامانی: خانوم طلای من این چند روز وقتی برایت لالایی می خونم شما  مامانی رو همراهی می کنی و کلی صدای ناز از خودت در میاری تا اونجا که تونستم صداهاتو ضبط کردم و برات که میزارم کلی براشون ذوق می کنی و هرزگاهی هم قهقه می زنی ( که خیلی خوردنی میشی و ما رو عاشق تر می کنی ) ...
22 دی 1395

تولد باباجون مصطفی

کیانا عزیزم دوشنبه صبح باباجون از اصفهان اومد پیشمون و تا جمعه پیشمون موند و شما هم کلی با باباجون بازی کردی. مامانی برای باباجون کیک درست کرد و با بابایی برای باباجون تولد گرفتیم. دختر گلم چند روزی هست که زیر گردنت عرق سوز شده ولی خداروشکر با زدن کرم کالاندولا زیر گردنت خوب شده. راستی به شدت علاقه به دیدن تلویزیون داری ولی ما نمیزاریم ببینی و شماهم با گریه اعتراض خودتو نشون میدی😁 دخترم صبح دوشنبه ۹۵/۱۰/۱۳ با بابایی شما رو بردیم درمانگاه الزهرا برای تست شنواسنجی و خدا رو شکر دختر نازم مشکلی نداشت😊 ...
9 دی 1395
1